سرگشته
کاش چشمانم بسته می شد. کاش قلبم می ایستاد ...کاش نفس های سردم قطع می شد...کاش درد تلخ قلبم را با خاک قسمت می کردم. کاش می نوشتم و می نوشتم...اه....آه که حتی جانی نمانده برای نوشتن...حتی ....
سکوت سخت است و اجباری، زمانی که کلمات هم برایت غریب شوند.....
دلم آشوب است...حسینم....مرا ببر با خود دگر حالی ندارم ........دگر شوری ندارم ...کمی یادم بده رسم رفتن.....کمی یادم بیار عشق دل سپردن... دگر جانی ندارم در تن زخمی.....دگر رویی ندارم پیش درگاه حسینی
ممنون که بهم سرزدی
خیلی زیباست من آپم تونستی سر بزن[قلب]
خیلی زیبا بود[گل][گل]
سلام خوبی؟ من آپم [گل]
راسنی....آهنگی که روی وبلاگت گذاشتی خیلی قشنگو آرامش بخشه[رویا]
همیشه با اونی باش که .. باعث بشه حس کنی ... بـهترینـی ... ! ♥
سلام بسيار زيبا در عين حال حزن آلود بود...
واقعا خیلی زیبابود و غمناک البته[گل]